• وبلاگ : ❁غُُرפּبــــِ عِشـقــ❁
  • يادداشت : پيشـآنـ ـــے اَم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 633 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    41   42   43      >
     
    در تَلـآطُــ ـمِ روزِگـــآر نآسآزگـــآر ،

    " مَـــن "

    دورتَـــر اَز هَميــ ـشـه، کُنـــج ِ زنــ ـدگي

    جـآ مآنـده ام!
    در تَلـآطُــ ـمِ روزِگـــآر نآسآزگـــآر ،

    " مَـــن "

    دورتَـــر اَز هَميــ ـشـه، کُنـــج ِ زنــ ـدگي

    جـآ مآنـده ام!
    سلام اجي مهربونم

    الهي داداشي بميره ك تو رو اينجور نبينه :(

    واي نميدوني چ حالي بودم وقتي ديدم فيلتر شدي اجي جونم :(

    لينكم كن لينكي عزيزداداشي :*

    اولي باشما:D
    پاسخ

    خدانکنه داداشمممممممم.فدات داداشم چشم لينک شدي
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    پاسخ

    مسي داداشي
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
    يکروز دستانم را باز ميکنم و ميروي...
    و طبيعيست که هرچه دورتر شوي کوچکتر شوي...
    کوچکتر،کوچکتر،کوچکتر...
    انقدر کوچکتر که در اغوش "هرکسي" جا شوي...
     <    <<    41   42   43      >